اثـباتـــ شـیعـه

از برای حرم ات این دل من آشوب است / نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند...

در جریان مراسم حج و در صحرای منی، امام حسین بن علی علیه‌السلام،
بنی‌هاشم و بزرگان از اصحاب رسول خدا را جمع کرد و در اثنا خطبه‌ای
که خواند از آنان در مورد فضائل پدرش علی بن ابی‌طالب اقرار گرفت.
 در این خطبه مفصل نیز به واقعه مباهله و حضور امام علی علیه‌السلام و
 همسرش فاطمه سلام‌الله و دو فرزندش اشاره شده است و چنین آمده است:
قال انشدکم الله أ تعلمون ان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حین
دعا النصاری من اهل نجران الی المباهلة لم یأت إلا به و بصاحبته و إبنیه؟ قالوا اللهم نعم. (9)
  • سید علی

 ذکر است تکلم کبوترهایت
قربان تبسم کبوترهایت
ای کاش جوی نوک زده می‌بودم من
در کاسه گندم کبوترهایت

عطر خوش نسیم تو شبیه عطر کربلاست
مست شمیم کوی تو جامعه پیمبران
در بارگاه تو زهیبت و جلال تو
دست به سینه می نهند فرشتگان آسمان

امام رضا (علیه ‎السلام) :
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى برطرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش برطرف سازد.


میلاد با سعادت هشتمین شمس ولایت ،ولی نعمت ما امام رضا (ع) مبارک باد

  • سید علی

عبدالرحمن بن کثیر به نقل از جعفربن محمّد به نقل از پدرش به نقل از جدّش به نقل از حسن بن على علیه‌السلامـ در بیان آیه شریفه «نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبناءَکم...»ـ: پیامبر صلی‌الله علیه و آله خارج شد در حالى که از «اَنْفُس»، پدرم با او بود و از فرزندان، من و برادرم بودیم و از زنان از میان همه مردمان، مادر من فاطمه بود. ما خاندان او و گوشت و خون و جان اوییم، ما از او هستیم و او از ماست.

 متن حدیث:

 عَبدُالرَّحمنِ بنُ کَثیرٍ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبیهِ عَن جَدِّهِ عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ علیهم السلام ـ فی بَیانِ قَولِهِ تَعالى : «نَدعُ أبناءَنا وأبناءَکُم ...» ـ : أخرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله مِنَ الأَنفُسِ مَعَهُ أبی ، ومِنَ البَنینَ إیّایَ وأخی ، ومِنَ النِّساءِ اُمّی فاطِمَةَ مِنَ النّاسِ جَمیعًا ، فَنَحنُ أهلُهُ ولَحمُهُ ودَمُهُ ونَفسُهُ ، ونَحنُ مِنهُ وهُوَ مِنّا.


«أمالی الطوسیّ، 564 / 1174، ینابیع المودّة،1/ 165 /1 »

 

  • سید علی

متواتر میان شیعه و اهل سنّت است، روایتی است از پیامبراکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»که فرمودند:

عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ[1]

علی با حقّ است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آن جاست.


[1]. این حدیث به عبارات مختلفی نقل شده است؛ همچون «رحم الله علیاً‌ اللهم أدر الحق معه حیث دار»، «علی مع الحق و الحق مع علی اللهم أدر الحق مع علی حیثما دار»، «علی مع الحق و الحق مع علی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة»، «علی مع الحق و الحق مع علی حیث کان» و ....

الأمالی (للصدوق)، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالی (للطوسی)، ص 548؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذی، ج 5، ص 633؛ الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104.

جهت اطلاع بیش‌تر از مصادر این حدیث، ن. ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل و ملحقات آن، ج 5، صص 623 ـ 638 و ج 16، صص 384 ـ 397 و ج 21، صص 390 ـ 395 و ج 23، ص 307 و ج 30، صص 229 ـ 230؛ موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب، ج 4، صص 251 ـ 255.

در برخی از روایات این باب به نقل از اهل سنّت آمده است: «و الحق یدور حیثما دار علی» که صریحاً امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» را محور معرفی کرده است.

  • سید علی

به دنبال امتناع على علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول‏خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على ‏علیه السلام با او احتجاج مى‏ کرد و از او در مورد شایستگی هاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول‏خدا اشاره مى‏کند و آنها سخن او را تأیید مى‏کنند.
در حدیث اول آمده است: «فانشدک بالله أبى برز رسول‏الله و بأهلى وولدى فی مباهلة المشرکین ام بک و باهلک و ولدک» قال ابوبکر: «بل بکم». (1)
و در حدیث دوم آمده است:
«نشدتکم بالله هل فیکم احد اخذ رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم بیده وید امرأته و ابنیه حین اراد ان یباهل نصارى اهل نجران غیرى؟ قالوا: لا. (2)
حدیث نقل شده در مورد دوم بدین تعبیر نیز وارد شده است:
«افتقرون أن رسول‏الله صلى ‏الله علیه و آله حین دعا اهل نجران الى المباهلة انه لم یأت الا بى و بصاحبتى و إبنى؟
قالوا اللهم نعم». (3)
در روایت معروف دارقطنى که ابن‏حجر در الصواعق المحرقه نیز آورده است، حدیث منا شده چنین نقل شده است:

  • سید علی

در مرداد سال ۱۳۵۳ شمسی سازمان انتقال خون ایران با هدف سامان بخشیدن به وضع آشفته خون رسانی و به منظور ترویج فرهنگ اهدا، تهیه و تأمین خون و فرآورده های سالم و مطمئن و رایگان برای رفع نیاز بیماران نیازمند، به خصوص مبتلایان به تالاسمی، هموفیلی و لوسمی به وجود آمد.

از آن تاریخ به بعد، سالروز تأسیس این سازمان در نهم مرداد ماه، به عنوان روز اهدای خون نام گذاری شده است. بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران دکتر فریدون علا بود.


  • سید علی

آیة مباهله از دیدگاه مفسران مذهب اهل بیت(ع)

1. شیخ طوسی(385ـ460ق) در تفسیر خود و در ذیل همین آیة شریفه می نویسد: «هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اسلام(ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت و سپس مسیحیان(نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله کنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمی ماند.»1

2. شیخ طبرسی(متوفای 548ق) در ذیل همین آیه می نویسد: «این آیه، درباره هیأت مسیحی نجران نازل شده است که از پیامبر(ص) دربارة حضرت عیسی ـ تولد یافتن او بدون پدرـ سؤال نمودند و چون جواب پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و فاطمه آمد... ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند.»2

3. شیخ ابوالفتوح رازی(متوفای 554ق) در تفسیر خود، ضمن بیان مفصل شأن نزول آیة مباهله، می نویسد: «...پیامبر اسلام پس از نزول این آیه، هنگام مباهله همراه علی، حسن و حسین و فاطمه آمد و آمادة مباهله شدند، اما مسیحیان نجران ترسیدند و از مباهله عذر آوردند.»3

  • سید علی

1. «قال جابر: و فیهم نزلت «ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم» قال جابر: «انفسنا و انفسکم» رسول الله(ص) و علی بن ابی طالب و «ابنائنا» الحسن و الحسین و «نسائنا» فاطمة؛1جابر می گوید: ]این آیه مباهله[ درباره آنها ]اهل بیت[ نازل شده است… منظور از «خودمان» رسول خدا و علی بن ابی طالب است، منظور از «پسران ما» حسن و حسین و منظور از «زنان ما» فاطمه است.»

2. «عن زیدبن علی فی قوله:«تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» الآیة، قال: کان النبی(ص) و علی و فاطمة و الحسن و الحسین؛2از زید بن علی نقل شده است که درباره آیه مباهله گفت: آنان پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین بودند.»

3. «عن السدی «فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم...الایة» فأخذ یعنی النبی(ص) بید الحسن و الحسین و فاطمة و قال لعلی اتبعنا، فخرج معهم. فلم یخرج یومئذ النصاری و قالوا: انا نخاف ان یکون هذا النبی(ص) و لیس دعوة النبی کغیرها، فتخلفوا عنه یومئذ. فقال النبی(ص): لوخرجوا لاحترقوا فصالحوه علی صلح...؛3سدی نقل می کند:

  • سید علی

1. «قال علی(ع)... لما نزلت هذه الایة «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» اخذ بید علی و فاطمه و ابنیهما(ع)، فقال رجل من النصاری(الیهود): لاتفعلوا فتحیبکم عنت...1؛ امام علی(ع) فرمود:... هنگامی که آیه مباهله نازل شد، پیامبر(ص) دست علی، فاطمه و دو پسر او(ع) را گرفت و برای مباهله آمد. که در این هنگام مردی از مسیحیان ( و یا مردی از یهود) گفت: (با اینها مباهله) نکنید که به مشقت گرفتار می شوید.»

2. امام صادق(ع) نقل می کند که از امیرالمؤمنین، امام علی(ع) درباره فضایلش سؤال شد. آن حضرت(ع)، قسمتی از فضایل خود را برای آنها بازگو نمود. گفتند: (یا علی!) باز هم بگو. آن حضرت فرمود: «نزد پیامبر(ص) دو نفر از احبار نصارا از اهل نجران آمدند و درباره عیسی(ع) به مباحثه پرداختند. خداوند متعال هم آیات مباهله را نازل فرمود. پس از این پیامبر(ص) دست علی(من)، حسن و حسین و فاطمه را گرفت و کف دست خود را به سوی آسمان گشود و آنها را به مباهله فراخواند.»2

3. «عن ابی جعفر(ع) فی قوله «ابنائنا وابنائکم»(یعنی) الحسن و الحسین، «انفسنا و انفسکم» رسول الله(ص) و علی(ع). «و نسائنا و نسائکم» فاطمه الزهراء(س)؛3امام باقر(ع) درباره آیه مباهله فرمود: منظور از «پسران ما...» حسن و حسین و منظور از «خودمان...»، پیامبر خدا(ص) و علی(ع) و منظور از «زنانمان...»، فاطمه زهرا(س) است.»

4. حضرت امام رضا(ع) در یک مجلس علمی که مأمون عباسی آن را در کاخ خود برگزار نموده بود، چنین فرمود: «خداوند، بندگان پاک خود را در آیة مباهله مشخص ساخته و به پیامبرش دستور ]انجام مباهله با مسیحیان نجران[ داده است.... به دنبال نزول آیه، پیامبر(ص)، علی و فاطمه، حسن و حسین(ع) را با خود به مباهله برد.... این مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت(ع) پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است.»4

5. عامربن سعدبن ابی وقاص از پدرش(سعدبن ابی وقاص) نقل می کند که روزی معاویه به وی گفت: چه چیز مانع می شود که ابوتراب(علی بن ابی طالب) را سبّ کنی؟ سعد بن وقاص گفت: به خاطر سه خصلتی که در او دیده ام و یکی از آنها چنین است: «لما نزلت آیة المباهلة (تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...) اخذ رسول الله(ص) بید علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) قال: هؤلاء اهلی؛5هنگامی که آیة مباهله نازل شد... پیامبر خدا(ص) دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت و چنین گفت: اینان اهل بیت من هستند.»

6ـ عن سعد بن ابن وقاص قال...لما نزلت هذه الایة «ندع ابنائنا و ابنائکم» دعا رسول الله(ص) علیا و فاطمة و حسنا و حسینا(ع) و قال: اللهم هؤلاء اهلی؛6سعد بن ابی وقاص می گوید: هنگامی که این آیه ]مباهله [... نازل شد، پیامبر خدا(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را فراخواند و گفت: خداوندا! اینان اهل من هستند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. العیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 177، ح 58، المکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران، 1380ق؛ البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 50، ح 13، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1982م.

2. العیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 175ـ176، ح 54؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 49، ح 9.

3. فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص 85ـ86، ح 61، تحقیق، محمد الکاظم، مؤسسة الطبع و النشر لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، تهران، چاپ اول، 1990م.

4. الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 349، ح 163، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1412ق.

5. تفسیر العیاشی، ج 1، ص 177، ح 59؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 50، ح 14.

6. شیخ طوسی، الامالی، ص 307، ح 616، موسسة البعثة، قم، چاپ اول، 1414ق.

  • سید علی

روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آنها اکتفا می کنیم:

هیأتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام(ص) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیده اید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آنها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله...) از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آنها اعلام کرد که عیسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیأت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام(ص) ]بر اساس دستور الهی[ آنها را به مباهله فراخواند. آنها تا فردای آن روز از پیامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم ]روحانی بزرگ هیأت مسیحی[ به آنها چنین گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا ]در این صورت[ چیزی در بساط ندارند.

فردای آن روز پیامبر اکرم(ص) همراه علی بن ابی طالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی بن ابی طالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه می رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود.

هیأت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آنها پیشاپیششان بود. هنگامی که او پیامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر دید، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند که این پسر عمو و داماد او و محبوبترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک ترین افراد به قلب اوست....

در این هنگام هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام(ص) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم، بلکه مصالحه می کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.1

در روایتی آمده است که اسقف آنها گفت: «من صورتهایی را می بینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»2همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله و رضایت دادن آنها به پرداخت جزیه چنین فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها با ما مباهله می کردند، وادی آتش بر روی آنها می بارید.»3

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 762، دارالمعرفة، بیروت، 1986م.

2. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، ج 8، ص 89، دارالفکر، بیروت، چاپ سوم، 1985م؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 762؛ جار الله الزمخشری، تفسیر الکشاف، ج 1، ص 368ـ369، نشر البلاغه، قم، چاپ دوم، 1415ق.

3. الواحدی النیشابوری، اسباب النزول، ص 90، دارالکتاب العربی، بیروت، 1994م؛ الزمخشری، تفسیر الکشاف، ج 1، ص 369.

  • سید علی