اثـباتـــ شـیعـه

از برای حرم ات این دل من آشوب است / نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است

إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ
ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند.

این آیه در شأن حضرت علی است. تمام تفاسیر شیعه بر این مطلب اتفاق نظر دارند.[۲] در میان اهل سنت نیز برخی از علمای اهل سنت مانند قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح کرده‌اند که مفسّران بر نزول این آیه در‌ شأن علی(ع) اجماع دارند[۳] جرجانی در شرح مواقف[۴]، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد[۵] و علامه حلی در شرح تجرید[۶] نیز بر این اجماع اعتراف دارند.

البته در برخی تفاسیر اهل سنت ادعا شده است که این آیه در شأن عبدالله بن سلام، عبادة بن صامت[۷]، ابوبکر و تمام مسلمانان[۸] نازل شده است که البته هیچ یک دلیل محکمی ندارد.

بر اساس برخی روایات، روزی فقیری وارد مسجد پیامبر(ص) شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، علی(ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست ایشان بیرون آورد و این آیه نازل شد.[۹]

راویان ‌شأن نزول

عبداللّه بن عبّاس،[۱۰] ابورافع مدنی،[۱۱] عمّار بن یاسر،[۱۲] ابوذر غفاری،[۱۳] انس بن مالک[۱۴] و مقداد بن اسود برخی از اصحابی هستند که این شأن نزول را نقل کرده‌اند.[۱۵].

از تابعان نیز مسلمة بن کهیل[۱۶]، عتبة بن ابی حکیم[۱۷]، سُدّی[۱۸] و مجاهد[۱۹] به نقل این حادثه پرداخته‌اند.

  • سید علی

1. «قال علی(ع)... لما نزلت هذه الایة «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» اخذ بید علی و فاطمه و ابنیهما(ع)، فقال رجل من النصاری(الیهود): لاتفعلوا فتحیبکم عنت...1؛ امام علی(ع) فرمود:... هنگامی که آیه مباهله نازل شد، پیامبر(ص) دست علی، فاطمه و دو پسر او(ع) را گرفت و برای مباهله آمد. که در این هنگام مردی از مسیحیان ( و یا مردی از یهود) گفت: (با اینها مباهله) نکنید که به مشقت گرفتار می شوید.»

2. امام صادق(ع) نقل می کند که از امیرالمؤمنین، امام علی(ع) درباره فضایلش سؤال شد. آن حضرت(ع)، قسمتی از فضایل خود را برای آنها بازگو نمود. گفتند: (یا علی!) باز هم بگو. آن حضرت فرمود: «نزد پیامبر(ص) دو نفر از احبار نصارا از اهل نجران آمدند و درباره عیسی(ع) به مباحثه پرداختند. خداوند متعال هم آیات مباهله را نازل فرمود. پس از این پیامبر(ص) دست علی(من)، حسن و حسین و فاطمه را گرفت و کف دست خود را به سوی آسمان گشود و آنها را به مباهله فراخواند.»2

3. «عن ابی جعفر(ع) فی قوله «ابنائنا وابنائکم»(یعنی) الحسن و الحسین، «انفسنا و انفسکم» رسول الله(ص) و علی(ع). «و نسائنا و نسائکم» فاطمه الزهراء(س)؛3امام باقر(ع) درباره آیه مباهله فرمود: منظور از «پسران ما...» حسن و حسین و منظور از «خودمان...»، پیامبر خدا(ص) و علی(ع) و منظور از «زنانمان...»، فاطمه زهرا(س) است.»

4. حضرت امام رضا(ع) در یک مجلس علمی که مأمون عباسی آن را در کاخ خود برگزار نموده بود، چنین فرمود: «خداوند، بندگان پاک خود را در آیة مباهله مشخص ساخته و به پیامبرش دستور ]انجام مباهله با مسیحیان نجران[ داده است.... به دنبال نزول آیه، پیامبر(ص)، علی و فاطمه، حسن و حسین(ع) را با خود به مباهله برد.... این مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت(ع) پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است.»4

5. عامربن سعدبن ابی وقاص از پدرش(سعدبن ابی وقاص) نقل می کند که روزی معاویه به وی گفت: چه چیز مانع می شود که ابوتراب(علی بن ابی طالب) را سبّ کنی؟ سعد بن وقاص گفت: به خاطر سه خصلتی که در او دیده ام و یکی از آنها چنین است: «لما نزلت آیة المباهلة (تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...) اخذ رسول الله(ص) بید علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) قال: هؤلاء اهلی؛5هنگامی که آیة مباهله نازل شد... پیامبر خدا(ص) دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت و چنین گفت: اینان اهل بیت من هستند.»

6ـ عن سعد بن ابن وقاص قال...لما نزلت هذه الایة «ندع ابنائنا و ابنائکم» دعا رسول الله(ص) علیا و فاطمة و حسنا و حسینا(ع) و قال: اللهم هؤلاء اهلی؛6سعد بن ابی وقاص می گوید: هنگامی که این آیه ]مباهله [... نازل شد، پیامبر خدا(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را فراخواند و گفت: خداوندا! اینان اهل من هستند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. العیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 177، ح 58، المکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران، 1380ق؛ البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 50، ح 13، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1982م.

2. العیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 175ـ176، ح 54؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 49، ح 9.

3. فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص 85ـ86، ح 61، تحقیق، محمد الکاظم، مؤسسة الطبع و النشر لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، تهران، چاپ اول، 1990م.

4. الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 349، ح 163، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1412ق.

5. تفسیر العیاشی، ج 1، ص 177، ح 59؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 50، ح 14.

6. شیخ طوسی، الامالی، ص 307، ح 616، موسسة البعثة، قم، چاپ اول، 1414ق.

  • سید علی