بنده مدیر وبلاگ نوکر شما خاک پای همه جوونای ایرانی
چند سالی ساکن شهر قم
ولی بزرگ شده شهر فریدونکنار

چشمتان دوخته شد با زر سفیانیها
یادتان رفت خداوند و مسلمانـیها
شاهتان مُرد ولی جهل شما پا بر جاست
خویتان شهوت و جنگ است و رجزخوانیها
بوی نفت است که در خون کبوتر جاریاست
زخم دشـمـن نه، ولی زخم برادر کـاریاســت
گرچه در چشـم جهان همنفس من هستید
دلقک خیمه شببازی دشــمن هستید
مثل باغی که حصارش غم و دودست افسوس
قبله در مزبله آل سعود است افسوس
آه، این طایفه از روز ازل بد کردند
خار در چشــم پر از نور محمد کـردند
دیو هسـتند اگر ظاهر انسان دارند
به زر و سکه و دینار و درم جان دارند
در حریم حرم از بیادبی میرقصنـد
مستهایی که به لحـن عربی میرقصند
مذهب باد ولی شکل مسلمان تا کی؟
بر ســـر نیزه چنین مصحف و قرآن تا کی؟
بوی نفت است کــه در خون کبوتر جاری است
زخم دشـمن نه، ولی زخم برادر کاری اســت
نفت خوردید و تب شعـــله کشیدن گل کرد
ســوخت در ظلم شما خرمن یمانیها
مطــــمئن باش کــــه خـــورشیـد می آید از دور
و به ســــر میرســــد انــــدوه و پریشـــانی ها
مطمئن باش که از دست شما میگیـرند
قبله را شیعه به تدبیر سلیمانیها