اثـباتـــ شـیعـه

از برای حرم ات این دل من آشوب است / نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند...

در این هنگام، مردم به امیر مؤمنان(ع) تهنیت گفتند. از جمله کسانی که پیشاپیش سایر صحابه، به امام علی(ع) تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند. عمر پیوسته خطاب به امیر مؤمنان(ع) می‌گفت: بر تو گوارا باد‌! ای پسر ابوطالب!، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.

پیامبر(ص) نیز دستور داد خیمه‌ای برای علی(ع) برپا کردند و به مسلمانان فرمان داد دسته دسته خدمت ایشان برسند و به عنوان امیرمؤمنان به او سلام دهند و همه مردم حتی همسران رسول خدا(ص) و همسران مسلمانان، دستور پیامبر(ص) را عملی ساختند.

  • سید علی

هنوز جمعیت متفرق نشده بودند که دوباره جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند، آیه سوم سوره مائده نازل شد که به آیه اکمال مشهور است. در بخشی از آیه آمده است: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»

  • سید علی

بنابر روایات، پیامبر (ص) در ۲۴ یا ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری همراه هزاران نفر برای ادای مناسک حج از مدینه به طرف مکه حرکت کرد (برخی این تعداد را تا ۱۲۰ هزار نفر هم گفته‌اند).[۱] این سفر رسول خدا (ص)، حجة الوداع، حجة الاسلام و حجة البلاغ نامیده می‌شود. در آن ماه امام علی(ع) برای تبلیغ اسلام در یمن بود و هنگامی که از تصمیم پیامبر (ص) برای سفر حج آگاه شد، همراه عده‌ای به سمت مکه حرکت نمود و پیش از آغاز مناسک، به رسول‌ خدا (ص) پیوست.[۲] اعمال حج پایان یافت و پیامبر (ص) همراه مسلمانان مکه را ترک و به طرف مدینه حرکت کرد.

نزول آیه تبلیغ

مسلمانان حج‌گزار روز پنج شنبه ۱۸ ذی الحجه به غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از جمعیت، جبرئیل آیه تبلیغ را بر پیامبر (ص) نازل کرد و از جانب خداوند، به رسول خدا (ص) امر نمود تا علی (ع) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود، به مردم معرفی کند.

پس از نزول این آیه، پیامبر (ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی که پیشاپیش حرکت می‌کنند، به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب مانده‌اند، به کاروان در غدیر خم، ملحق شوند.[۳]

ایراد خطبه

پیامبر (ص) پس از ادای نماز ظهر، خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه غدیر مشهور شد و در ضمن آن فرمود:

«حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری می‌خواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفس‌هایمان و زشتی‌های کردارمان، به او پناه می‌بریم... خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده می‌شوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود... من پیش از شما در کنار حوض (حوض کوثر) حاضر می‌گردم و شما در کنار آن بر من وارد می‌گردید، پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار می‌کنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست... و ثقل دیگر، عترت من است...»

سپس رسول خدا (ص)، دست علی (ع) را بلند نمود تا مردم او را ببینند و فرمود:

«ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار‌تر نیستم؟" مردم پاسخ دادند: "آری،‌ای رسول خدا." حضرت فرمود: "خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین‌ام و من به خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار ترم. پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست." رسول خدا (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد و فرمود: "خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد." سپس خطاب به مردم فرمود: " حاضران این پیام را به غایبان برسانند.» [۴]
  • سید علی

طبق نظر مفسران شیعه[۳۳] و سنی،[۳۴] چند آیه در قرآن کریم درباره ماجرای غدیر در حجة الوداع نازل شده است:

  1. آیه ۳ سوره مائده که به آیه اکمال معروف است، می‌فرماید: "الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛ امروزست که دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم."
  2. آیه ۶۷ سوره مائده که آیه تبلیغ نامیده شده: "یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس؛‌ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد."
  3. آیات ۱و ۲ سوره معارج:"سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع": پس از آنکه پیامبر مسأله ولایت علی ع را به مردم اعلان کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی. ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد.[۳۵]
  • سید علی
إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ
ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند.

این آیه در شأن حضرت علی است. تمام تفاسیر شیعه بر این مطلب اتفاق نظر دارند.[۲] در میان اهل سنت نیز برخی از علمای اهل سنت مانند قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح کرده‌اند که مفسّران بر نزول این آیه در‌ شأن علی(ع) اجماع دارند[۳] جرجانی در شرح مواقف[۴]، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد[۵] و علامه حلی در شرح تجرید[۶] نیز بر این اجماع اعتراف دارند.

البته در برخی تفاسیر اهل سنت ادعا شده است که این آیه در شأن عبدالله بن سلام، عبادة بن صامت[۷]، ابوبکر و تمام مسلمانان[۸] نازل شده است که البته هیچ یک دلیل محکمی ندارد.

بر اساس برخی روایات، روزی فقیری وارد مسجد پیامبر(ص) شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، علی(ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست ایشان بیرون آورد و این آیه نازل شد.[۹]

راویان ‌شأن نزول

عبداللّه بن عبّاس،[۱۰] ابورافع مدنی،[۱۱] عمّار بن یاسر،[۱۲] ابوذر غفاری،[۱۳] انس بن مالک[۱۴] و مقداد بن اسود برخی از اصحابی هستند که این شأن نزول را نقل کرده‌اند.[۱۵].

از تابعان نیز مسلمة بن کهیل[۱۶]، عتبة بن ابی حکیم[۱۷]، سُدّی[۱۸] و مجاهد[۱۹] به نقل این حادثه پرداخته‌اند.

  • سید علی

Image result for ‫دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله‬‎

در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

  • سید علی

Image result for ‫ایه مباهله‬‎

خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: 

  • سید علی

 

در گفتگوى هارون الرشید با موسى بن جعفرعلیه السلام آمده است که هارون پرسید چرا شیعیان شما از تعبیرشان در مورد شما به «یابن رسول الله» دست برنمى دارند در حالى که شما فرزند على و فاطمه هستید و فاطمه ظرف تولد فرزند بود. در واقع فرزند به پدر منسوب مى گردد نه مادر. آن حضرت پس از استشهاد به آیه ۸۴ سوره انعام (و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا...) اضافه فرمودند که همه امت اسلام از نیکوکار و بدکار اتفاق دارند که چون آن شخص نجرانى را پیغمبر به مباهله فراخواند در کساء او جز على و فاطمه و حسن و حسین کس دیگرى نبود و خداوند فرمود «فمن حاجک فیه من بعد...» پس تأویل «ابنائنا» حسن و حسین و تأویل «نسائنا» فاطمه و تأویل «انفسنا» على بن ابى طالب بود. (۱)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 شیخ مفید، الاختصاص، ص ۵۴؛ شروانى، ما روته العامة من مناقب اهل البیت، ص ۸۵، به نقل از الصواعق المحرقه، و نظیر این حدیث در عیون اخبار الرضا نقل شده است که علامه طباطبائى در المیزان، ذیل آیه مباهله آن را ذکر کرده است و نیز على بن عیسى الاربلى، کشف الغمة، ج ۲، ص ,۷۷۸

  • سید علی

چون حضرت رضا علیه السلام در مجلس مأمون عباسى حاضر شد مأمون از او سؤالاتى کرد و حضرت یکایک پاسخ مى داد. تا سخن بدینجا رسید که مأمون پرسید آیا خداوند در جایى از قرآن «اصطفاء» را تفسیر کرده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود خداوند اصطفاء عترت را در دوازده موضع از کتاب خویش بیان فرموده است. سپس آن حضرت در بیان سومین موضع فرمودند: در واقعه مباهله که آیه شریفه «فمن حاجک فیه من بعد...» نازل شد، پیامبر خدا، على و حسن و حسین و فاطمه (سلام الله علیهم اجمعین) را احضار کرد و جان آنها را قرین جان خود قرار داد. پس آیا مى دانید معناى «وانفسنا و انفسکم» چیست؟ علماى مجلس گفتند مراد از آن نفس پیامبر خدا است. آن حضرت فرمود به غلط افتادید. خداوند در «انفسنا» نفس على  علیه السلام را قصد کرده است و دال بر این امر سخن پیغمبر خداست که فرمود «لتنتهین بنو ولیعه او لأبعثن الیهم رجلا کنفسى یعنى على  بن ابى  طالب» و این خصوصیتى است که پیش از این و پس از این هیچکس بدان نخواهد رسید زیرا آن حضرت نفس على را همانند نفس خود قرار داد. (۱)

در روایت دیگرى آمده است که مأمون روزى به امام رضا علیه السلام گفت بزرگترین فضیلتى را که براى امیرالمؤمنین است و قرآن بر آن دلالت دارد براى من بگو. حضرت فرمود فضیلت او در مباهله است که در آیه شریفه «فمن حاجک فیه من بعد ماجاءک...» اشاره شده است. آنگاه رسول خدا حسن و حسین را فراخواند پس آنها دو پسر او بودند و فاطمه را خواند پس او در موضع «نساءه» است و امیرالمؤمنین را خواند پس به حکم خداوند عزوجل او نفس رسول خدا است و چون هیچکس از مردمان بالاتر و برتر از رسول خدا نیست پس به حکم الهى باید هیچکس برتر و بالاتر از نفس رسول خدا نباشد. مأمون گفت مگر نه این است که خداوند «ابناء» را به لفظ جمع آورده و رسول خدا تنها دو پسرش را فراخواند و «نساء» را به لفظ جمع آورد، در حالى که رسول خدا فقط دخترش را آورد پس چرا جایز نباشد که آن حضرت از نفس خودش دعوت بکند نه از دیگرى بنابراین فضلى را که براى امیرالمؤمنین مى گویى ثابت نیست. امام هشتم در پاسخ فرمود آنچه گفتى صحیح نیست زیرا داعى باید غیر از خودش را دعوت کند، چنان که آمر باید به غیر خودش دستور بدهد و صحیح نیست که رسول خدا در حقیقت خودش را دعوت کند چنان که نمى تواند به حقیقت آمر به نفس خود باشد و هرگاه ثابت شود که رسول خدا در مباهله هیچکس جز امیرالمؤمنین را نخوانده است، ثابت مى شود که او نفس رسول خدا است که خداوند در کتابش بدو نظر داشته و در قرآنش بدو حکم کرده است. (2)

و نیز از جمله مناظرات آن حضرت با مأمون آورده اند که مأمون به آن حضرت گفت چه دلیلى بر خلافت جد شما [على بن ابى طالب ] است؟ حضرت فرمود «انفسنا» پس مأمون گفت «لولا نسائنا» پس حضرت فرمود «لولا ابنائنا» آنگاه مأمون ساکت شد. (3) شرح مفاد این حدیث در تفسیر آیه مباهله گذشت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 سلیمان بن ابراهیم القندوزى، ینابیع المودة، ج ۱ ، ص ۱۳۱؛ رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج ۷، ص ۱۰ به نقل از عیون اخبار الرضا و الامالى للصدوق؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.

2- شیخ مفید، الفصول المختارة من العیون و المحاسن، ص ۳۸؛ آیت الله میلانى، قادتنا کیف نعرفهم، ج ۱، ص ۴۳۵ به نقل از شیخ مفید، علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۳۵، ص ,۲۵۷

3- رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج ۸، ص ۱۰ به نقل از طرائف المقال؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.

  • سید علی

با سلام خدمت همه دوستانی که منت به سر بنده میذارن و مطالب منو دنبال میکنن

یه خبر جالب دارم براتون ...

اینم بگم برای این برای بنده جالبه چون وبلاگ بنده هول محور همین موضوع هست

اول از همه اینو بگم من و خانمم در دوران عقد به سر میبریم

چند وقت پیش وقتی خانواده ها نشستن و تاریخ عروسی معین کردن

تصمیم بر این شد 23 شهویور عروسی انجام بشه و رفتن تالار رزرو کردن

تا اینجاش جالب نبود و بهتون حق میدم :))

برام اینش جالب بود که رفتم تقویم  دیدم

اونجا متوجه شدم که شب عروسیمون شب مباهله هم هست خخخ

یعنی همین که گفتم هول محور موضوع وبلاگ بنده

ولی نمیدونم چرا؟ بهش چی میگن؟؟ بده یا خوبه؟زشته یا قشنگه؟

البته اینم بگم که همه دوستان میتونن تشریف بیارن

  • سید علی